بدون عنوان
بدون عنوان
بعدش به این نتیجه میرسه که بره بشینه تو کشو. آخه دیگه توی خونه جا برا نشستن نداریم. یعنی این کار چه لذتی داره آخرم که می خواد بیاد بیرون کشو بسته میشه و پاش اینجوری میمونه لای کشو و جیغش میره هوا ما ما ماما و مامانم که دیگه قیافش داره شبیه اورژانس میشه هر جایی که هست خودش رو به سرعت نور میرسونه . ...
نویسنده :
نانی
12:06
بدون عنوان
خب اول که میره اینجا میشینه و شروع میکنه به آواز خوندن داد میزنه آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ و با دستش هی میزنه دم دهنش که صداش قطع و وصل بشه. ...
نویسنده :
نانی
11:58
بدون عنوان
هفته های قشنگی که تو در کنارمی آروم آروم تبدیل به ماه شدن و ماهها گذشت و 1 سال شد ومن که یه روزی برای اولین بار با خندت قلبم تاپ و تاپ زد حالا داری با اون صدای کوچولوت ماما صدام میکنی و من هر بار با شنیدن این کلمه از ذوق میخوام پر بزنم میگم خدایا بهترین تقدیر رو نصیب پاره ی تنم کن از تموم بلا هادورش کن و در پناه خودت حفظش کن. نفسم تولدت مبارک. ایشالا که بهترین ها پیش روت باش. ...
نویسنده :
نانی
18:42